"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

تُندی بِنَهید تا از شرور شیاطین برهید. کُندی برگزینید و لِجام (دهنه) به مکث (خِرَد) بدهید و آرام آرام تا کام، گام به گام سپاس خدای بگزارید و گذشته ها (اشتباهات و خطا) را پلکان رشد به عوالم بالا قرار دهید تا به قُرب (هم سایه گی خدا) برسید

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نادانی» ثبت شده است

درود بر 365

شما:

سلام ودرود تا حالا اینطور معنی نشده بود این آیات برای من چقدر تفاوت پس این ماییم که سختی را برمیداریم در صورتی که آسانی هم همانجاست به این راحتی بسیار سپاسگزارم

آگاهیگاه (بنده30):

تأکید خداوند بر تفکّر و ارزش تفکّر در قاموس حضرت الهی، جنابِ الله تعالی بر همین مبناست که آدمیان مدّعی سمتِ «ایشان» بر اساس اندیشه «ایشان» را احترام و اکرام کنند نه بر اساس جهالت و دنباله رَوی از مدّعیانی که دیانت حضرتشان را به بازی گرفتند و نفرت انسان را از خدا و دین و آیین و کیش و مرام و هرچه انسانیّت است حتّی بنیاد نهادند و بر آن، آن به آن افزودند و باز هم مدّعی اَند که خدا آنان اَند و باقی همه هیچ و گُم در پیچ های پیچاپیچ گُمی. آری! هم آسانی در اختیار ادمی است و هم عُصر ـ فشردگی و گرفتگی و سختی و ناامیدی و آزار و اندوه و ... ـ و وااای بر نمازگزاران که ریا می کنند و حقّ دیگران را به آنان نمی رسانند و نمی دهند

أَوَلَم یتفکّروا؟

لقومٍ یتفکّرونَ

لعلّهم یتفکّرونَ

ثُمّ تتفکّروا

و یتفکّرونَ

أَفَلا تتفکّرونَ!؟

و چه حیف که قرون رفتند و بندِ جهالت برای نمایش قدرت به دست و پا و گردن ما بسته ماند و شیاطین توسنِ توانایی و سرپرستی بر انسان سوار بوده و راند

  • مَهدی هُدایی

هرآغاز در داغ تُهیتَهنیاز شاید و باید

متن زیر را در بخش نظراتِ یکی از پست های سایت ناهیدعبدی دات کام نوشتم که چون بیش ساعاتی زمان هزینه ی آن شد برای شما عزیزان نیز ارسال می دارم. شاید به کارتان آمد

 

سلام. شما فوق العاده متفکّرانه و حساب شده می نویسید. سپاسگزارم. بسیار هم خوش حال. مفید هم می نویسید

 

و مهم تر این که دست مخاطب را می گیرید و پا به پا می برید تا شیوه ی راه رفتن را بیاموزد. گرچه او را نبینید و او پرواز کند و برود و رد پایی از آمدنش نگذارد.

 

و شجاع و روراست و زلال. مطالب تان هم ناب اختیار می کنید

 

از نه گفتن نوشته اید که بیانگر دغدغه بودنش برای شماست. و چه انتخابی!، هم کارآ و هم زیباست

 

زیباترین پایه ای که اگر این کشوریان، پیش از رحِمِ مادرشان و در صُلب پدر می آموختندَش، چه وسعتی می داشت شرح لیاقت آدمیانی که در نهایتِ ثروتِ کرانه ناپیدای کشورشان جهان را الگویی بودند بس مفید و عیان

 

یکی از بزرگ ترین سُدودِ مسدود شده با جهلی عمیق ـ و به تَبَع آن، فقری گسترده ـ ـ و به تَبَع آن، ترسی عظیم ـ، همین ناتوانی در گفتن نه هست

 

این ناتوانی در گفتن نه که تقریباً کل جامعه را پوشش پویشی می دهد از جهالت مطلقه ای است که قرن ها چون رمز دوم پویای بانک ها بر آن حُقنه شده است و در نتیجه، همه همیشه جبراً پیِ یک جلودار ـ به می سجّاده رنگین کن گرَت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها ـ، دوان و سرگردان و ناهشیار، بدون توجّه به شخصیّت و شرافت و عزّت خویش، ترسان و لرزان و نگران زیسته ایم، دست و پا زنان، در حالتِ غرقینِگی، در دلهره و بیم ـ همیشه فقیر، همیشه بدهکار، همیشه مستأجر، همیشه کارگر بی یا کم جیره مواجب، همیشه بر سر کار، همیشه قناعت پیشه، همیشه دست به دعا، حتّی گاه ها ملتمس دعا!!، همیشه اشک ریز، همیشه دست دراز برای وام و قرض و قرض الحسنه چون گدا، همیشه با عزیزترین ها در دعوا و ستیز ـ چرا که عزیزترین های ما زیر دستان ما بوده اند و ما را حقیقتاً دوست می داشته اند و نمی ترسیده ایم از تهدیدات و تحدیداتِ آنها و بهترین جا برای تخلیه یِ آن عقده ها که «سوارانِ»مان در ما تخلیه می داشتندی!!! ـ.

 

آموزه های نحوه های کسب و کار و تولید محتوا و چگونگی جذب پول تحتِ آموختن قوانین جذب و کسب موفّقیّت و یوگا و چه طور آرام بگیریم و ثروتمند شویم و ثروت بیندوزیم ما و امثال آن ها که در بسیاااری جاهای حضوری و مجازی این روزها بسی مُدی سرتاپا گشته است، نه این که خوب نیستند، بلکه هم خیلی هم عالی هستند اما، کسانِ توانا در نگارشِ تأثیرگذار و دانا چون شما را شود آیا که در «میکده»های عزّت نفس و شرافت آدمی را با نوشته های شان برای مخاطبان بگشایند و آدمیان را مستِ بی خُمارِ «شرابِ» آگاهی نمایند و «آینه» را در دستانِ خِرَد آنها قرار دهند تا عقل ایشان خود را که صاحبِ تن آنان است در «آن»«آینه» ببینَد و خیزد از جا و حکومت خویش از نَفس أمّاره باز ستاند و رنگِ رُخساره شان از خورشید تابان توان و داشته هایِ بی مشابه شان در جهان صِبغه بگیرد و باز شود به اعماق روان و وسعت جان؟ و جناب حافظ دیگر نپرسند: سرو چمان ایشان چرا میل چمن نمی کند؟ و هم دَم گل نمی شود؟ و یادِ سمن نمی کند؟ ... شود آیا؟

 

بی تفاوتیِ یک ملت ـ که یکیِ ما از بالاترین حدود تاریخ از ابتدا تا انتهای آن دیگر گذشته است ـ، از نادانی او نشأت می گیرد و دانایان و مدّعیان دیانت بایستی با تمامِ توان جامع خویش، راهِ آگاه نمودن ایشان پیش گیرند تا بارهای سنگین بدهی های ایشان به شخصیّت شان فرو بنشیند و بندها از دست ها و گردن و پاها بکَنند ایشان

مردمان ما چون بازماندگان کشتی تایتانیک در اقیانوسی به وسعت آرام و قراری که می شد سامانِ این بخشِ کم نظیرِ در توان و دارایی و استعدادِ جهان باشد اَند

 

آنان که بیرون از دریا ـ چه با خبران خداناشناسِ ازخداخواسته و خواه ناآگاه و خدای نکناد آگاه ـ نیز، چنانچه  بی دردِ مُداوا ـ دردِ بی دردی علاجش آتش است ـ، جامعه تغییری نخواهد دید ـ کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها!؟ ـ

 

بادا همه ی تواناها چون شما عزیزه ی گِران سنگ مکنادی به این نتیجه رسندی و کَندی و رَفتندی و این دیارِ غرق در عَشَقه عشق را خُشکانیدی و این بیتِ شهره ی شیراز را جهانیان به وقوع در این دیارِ کُهُن دیدی که: سُخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز بیا حافظ که تا خود را به مُلکی دیگر اندازیم

 

خودم هم نمی دانم چه شد که این برای تان نگاشتمی. زیرا اما مطالب سایت شما مملوّ بودی شاید. اگر صلاح دیدید نیازی به نشرش در نظرات نباشد که چه بهتر. ممنون خدا و سپاسگزار شما، مَهدی

  • مَهدی هُدایی

*سلام.

**سلام. خوش آمدید

 

*اگر آن فرصت برای همه رخ بدهد دنیا نجات میابد. میباید دارا و توانا را که فرمودید چون ویروس منتشر کرد. راه نجات جهان این است که داراییها و تواناییها بین انسانها منتشر شود

**آن فرصت برای همه رخ داده است، دارد رخ می دهد همواره و پیوسته رخ خواهد داد. آن فرصت از ویروس قوی تر در آدم ها هست. زیرا ویروس ها تولید شونده اند اما «آن فرصت» در هر شخص از آغازین لحظه نهادینه است. سرشت آدمی بر آزادی مطلق، شادی، رفاه، عزّت، شخصیّت، «دارا»یی، همّت، بخشش، دست گیری تا ایستادنِ شخص افتاده ـ به هر دلیل ـ و عبادت (گفتن و شنفتن با و از خدا) طراحی و اجرا شده است. فقط هرکس باید از خود بیاغازد و «خود» را بنگرد و نگاهی به میزان درآمدها و داشته هایش بیندازد و میزان دَهش ها و بخشش ها و دست گیری هایش را اندازه بزند تا این روش رشد پیدا کند و گسترش یابد. حکومت ها مسئولان درجه اول امر تقسیم ثروت ملل بین خود آن ها هستند که متأسّفانه جز یکی یا دو کشور این مسئولیّت خود را کاملاً به فراموشی سپرده و به شکم پرستی و شخصیّتِ کاذت معنوی سازی و وادار نمودن جاهلان به پرستش آن ها و تاراچ و چپاول و اپیدمی نمودن فقر و ترس و امثالهم پرداخته و می پردازند وگرنه اکنون جهان همان بهشت بود و نیازی به مرگ و انتقال به «آن» نبود. کافی می نمود که خدای نام این جهان را ـ چو «چنان» ـ به بهشت تغییر می دادند. این ویروس کنونی نیز هنوز که نتوانسته است آنان را حتّی تکان بدهد تا چه که بیدارشان کند. چه بی دین اند، چه مدّعیان خدایی، چه اهل دیانت انواع، چه بدون تفاوت و اهل مستی و عیش. هرکس اما خدا فرموده اند در گرو کرده های خود است ـ کل نفس بما کسبت رهینه. ممونیم از خدا. سپاسگزار شما

 

🙏💖*سپاس

**من نیز سپاسگزارم

 

*اگر به کار من نمیاید.من بلد نیستم و نیاموختم چگونه باید دنیا را نجات بدهم

**و این را همه ما درگیریم. هیچ کس به ما نیاموخت چگونه زندگی کنیم. هیچ کس نگفت وقت چیست، سرمایه کدام است، بخشش چگونه است، کلاه برداری و کلاه گذاری و دزدی و چپاول و اختلاس و ژن برتر و سر و زیرتر کدام اند و دین چیست و چرا هست و خدا کیست و کجاست و ادب کدام است و تربیت چه هست و ... هرچه می کشیم از همین جهالت والدین ها و فقیری ایشان و ترس شان است و تا ما نیز چون آنان جاهلانه و بی هیچ آگاهی و دلیل، دنبال ... عدّه ای مدّعی بیفتیم همانان ایم و ذلیل

 

  • مَهدی هُدایی