وقاحت عظمی
دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۲۳ ق.ظ
یا خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ...
یا هو:
من چه طور ادعا کردم بنده ی (چشمگوی) «شما» هستم
و شما «شنوا» «هستید»
و «بینا» «هستید»
و «دانای مطلق»«اید»
و چشمان ام و گوش های ام و لبان و دهان و دندان و حنجره ام
به هر چه شیاطینِ سوار بر نفسِ بد فرمان ام از من خواست اند
آری گفت مدام
بی شرم (بی حیا) ـ ها؟ ـ
یا خدا!
یعنی من «شما» را به استهزاء گرفتم «تان»!،؟
به قیمتِ لقمه ای نان و جرعه ای آب ـ حالیا که چشمه و خانه یِ روزی من در آسمان و نزدِ شما؟
چه بهایِ کمی است منِ خوار
فروختم تان
یا خدا! استغفار!
بپذیر مرا این بار نیز، حضرتِ مهر بان، جنابِ «یار»
و مرا بدونِ بخششِ خویش از زمین ام ـ قول بدهید ـ
بر ندار
این بار نیز من،
می ایستم در مقابلِ خویش در «آینه»
در برابرِ «استکبار»